بازنویسی حکایت شخصی شتر گم کرد - انشا

ansha.ir/بازنویسی-حکایت-شخصی-شتر-گم/
بازنویسی حکایت شخصی شتر گم کرده بود. کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم درس هستم صفحه ۹۵ با موضوع حکایت شخصی شتر گم کرده بود. یه نفری شتر گم کرده بود . قسم خورد که اگه شتر خودشو پیدا کنه آن را به یک درهم (پول کم ) بفروشد . وقتی شتر خود را پیدا مرد از قسمی که خورده بود پشیمون شد برای این که قسمی که خورده بود ...
وارد نشده: بهترین

بازنویسی حکایت شخصی شتر گم کرد را به نثر ساده امروزی - ...

nazdooneh.com › سرگرمی
یه نفری شتر گم کرده بود . قسم خورد که اگه شتر خودشو پیدا کنه آن را به یک درهم (پول کم ) بفروشد . وقتی شتر خود را پیدا مرد از قسمی که خورده بود پشیمون شد برای این که قسمی که خورده بود نشکند گربه ی در گردن شتر آویزان کرد و داد زد که چه کسی این را می خرد ؟شتری به یک درهم من می فروشم و گربه ای ب صد درم می فروشم اما هر دو را با ...

داستان شتر گران - بیتوته

www.beytoote.com/fun/fiction-vocal/more1-stories-high.html
مردی شترش را گم کرده بود. سوگند خورد که اگر شترش را پیدا کند آن را به یک درهم بفروشد. پس از مدتی شتر پیدا شد. صاحب شتر برای این که به سوگندش عمل کرده باشد، گربه ای را به گردن شتر بست و آن را به بازار برد و برای فروش عرضه کردشخصی برای خرید پیش آمد و گفت: شتر را به چه قیمتی می فروشی؟ گفت: یک درهم، مشتری ...

شتر گران! - عصرایران

www.asriran.com › عصرایران دو › روانشناسی
مردی شترش را گم کرده بود. سوگند خورد که اگر شترش را پیدا کند آن را به یک درهم بفروشد. پس از مدتی شتر پیدا شد. صاحب شتر برای این که به سوگندش عمل کرده باشد، گربه ای را به گردن شتر بست و آن را به بازار برد و برای فروش عرضه کردشخصی برای خرید پیش آمد و گفت: شتر را به چه قیمتی می فروشی؟ گفت: یک درهم، مشتری ...

بازنویسی حکایت شخصی شتر گم کرد, پایه هفتم

www.blog.hofile.ir/post/59/بازنویسی-حکایت-شخصی-شتر-گم-کرد-پایه-هفتم.html
۱۳ خرداد ۱۳۹۶ - بازنویسی حکایت شخصی شتر گم کرد, پایه هفتم بازنویسی حکایت شخصی شتر گم کرده بود کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم درس هستم صفحه ۹۵ با موضوع… ... حکایت شخصی شتر گم کرد درس هشتم مهارت های نوشتاری شخصی شتر گم کرد شخصی شتر گم کرد شخصی شتر گم کرد انشا ء شخصی شتر گم کرد جدید و ...

یک حکایت کوتاه و بازنویسی آن - پیفبا - رز بلاگ

pefba.rozblog.com/post/22
۲۰ آذر ۱۳۹۶ - بازنویسی حکایت گلستان سعدی بازآفرینی حکایتی از گلستان سعدی حکایت از گلستان سعدی با معنی به زبان ساده امروزی همراه با بازنویسی کوتاه ... بازنویسی حکایت شخصی پیراهنی را که دزدیده بود به پسر . ..... کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم درس هستم صفحه ۹۵ با موضوع حکایت شخصی شتر گم کرده بود.

شتر گم شده - Tebyan - تبیان

https://article.tebyan.net › صفحه اصلی › کودک و نوجوان › نوجوانان › کوتاه، اما خواندنی
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ - مردی شترش را گم کرده بود. سوگند خورد که اگر شترش را پیدا کند آن را به یک درهم بفروشد. پس از مدتی شتر پیدا شد. صاحب شتر برای این که به سوگندش عمل کرده باشد، گربه ای را به گردن شتر بست و آن را به بازار برد و برای فروش عرضه کرد.شخصی برای خرید پیش آمد و گفت: شتر را به چه قیمتی می فروشی؟
وارد نشده: جدید

داستان شتر گم شده - تالاب

www.talab.org/fun/fiction/داستان-شتر-گم-شده.html
۵ دی ۱۳۹۵ - داستان شتر گم شده. مردی شترش را گم کرده بود. سوگند خورد که اگر شترش را پیدا کند آن را به یک درهم بفروشد. پس از مدتی شتر پیدا شد. صاحب شتر برای این که به سوگندش عمل کرده باشد، گربه ای را به گردن شتر بست و آن را به بازار برد و برای فروش عرضه کردشخصی برای خرید پیش آمد و گفت: شتر را به چه ...

یک حکایت کوتاه و بازنویسی آن - پارت بلاگ

pefba.partblog.ir/postid464121.html
بازنویسی حکایت گلستان سعدی بازآفرینی حکایتی از گلستان سعدی حکایت از گلستان سعدی با معنی به زبان ساده امروزی همراه با بازنویسی کوتاه بازنویسی حکایت ... گفت : تو را خواب نیمروز تا در آن ..... کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم درس هستم صفحه ۹۵ با موضوعحکایت شخصی شتر گم کرده بود. یه نفری شتر گم کرده بود .

سخندان - طنز / حکایت / داستان

www.sokhandanprint1.blogfa.com/category/5
مردی شترش را گم کرده بود. سوگند خورد که اگر شترش را پیدا کند آن را به یک درهم بفروشد. پس از مدتی شتر پیدا شد. صاحب شتر برای این که به سوگندش عمل کرده باشد، گربه ای را به گردن شتر بست و آن را به بازار برد و برای فروش عرضه کردشخصی برای خرید پیش آمد و گفت: شتر را به چه قیمتی می فروشی؟ گفت: یک درهم، مشتری ...

داستان جالب "شتر دیدی ، ندیدی" - باشگاه خبرنگاران

www.yjc.ir › اجتماعی › باشگاه شبانه
۲۴ آذر ۱۳۹۳ - سمیرا دهقان یک ایمیل جالب در مورد داستان ضرب المثل "شتر دیدی، ندیدی" برای ما ارسال کرده است که در ادامه می توانید آن را بخوانید. این داستان شما را به صورت ساده با ریشه ضرب المثل ها ... آسودگی در کم گفتن است و چکار داری که دخالت کنی ،شتر دیدی ندیدی و خلاص . *********. مخاطبان گرامی برای ارسال آثار خویش به ...
وارد نشده: بهترین ‏شخصی

داستان شتر و گربه - سایت سرگرمی و سبک زندگی جوانی ها

https://www.javaniha.com/داستان-شتر-گران/
۱۶ اسفند ۱۳۹۱ - شتری گم می شود و صاحبش سوگند می خورد که اگر شترش را پیدا کند آن را به یک درهم بفروشد. پس از مدتی شتر ... صاحب شتر برای این که به سوگندش عمل کرده باشد، گربه ای را به گردن شتر بست و آن را به بازار برد و برای فروش عرضه کرد.شخصی برای خرید پیش آمد و گفت: شتر را به چه قیمتی می فروشی؟ گفت: یک ...

همه چی از همه جا - حکایات

abedchem.blogfa.com/category/3
شتر دیدی ؟ ندیدی !! " مردی در صحرا بدنبال شترش می گشت تا اینکه به پسری برخورد و سراغ شتر را از او گرفت . پسر گفت : شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله . ... حکـــــــــــــــــــایت ". روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است. ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود. بعد از آن که در میان علوفه ...

20 داستان خنده دار از ملا نصرالدین - ایران ناز

www.irannaz.com/news_detail_9425.html
شخصی که از آنجا عبور می کرد اعتراض نمود و گفت: ای مرد چرا حیوان زبان بسته را می زنی؟ ... یک روز شخصی خروس ملا را دزدید و در کیسه اش گذاشت, .... داستان گم شدن ملا. روزی ملا خرش را گم کرده بود ملا راه می رفت و شکر می کرد. دوستش پرسید حالا خرت را گم کرده ای دیگر چرا خدا را شکر می کنی؟ ملا گفت به خاطر اینکه خودم بر روی آن ...

شکرستان - داستانی

shekarestan1.blogfa.com/category/5/داستانی
داستان شتر گران. مردی شترش را گم کرده بود. سوگند خورد که اگر شترش را پیدا کند آن را به یک درهم بفروشد. پس از مدتی شتر پیدا شد. صاحب شتر برای این که به سوگندش عمل کرده باشد، گربه ای را به گردن شتر بست و آن را به بازار برد و برای فروش عرضه کرد.شخصی برای خرید پیش آمد و گفت: شتر را به چه قیمتی می فروشی؟

بازنویسی حکایت شخصی شتر گم کرد صفحه 95 کتاب ...

nexload.ir › مطالب سایت › انشا
۲۴ آبان ۱۳۹۶ - بازنویسی حکایت شخصی شتر گم کرده بود سوگند خورد که آن را به یک درم بفروشد که در صفحه ۹۵ کتاب نگارش کلاس هفتم بخش حکایت نگاری از سایت نکس لود دریافت کنید. بازنویسی حکایت شخصی شتر گم کرد به صورت ساده. بازگردانی حکایت شخصی شتر گم کرد به زبان و به نثر ساده امروزی که در کتاب نگارش ...

داستان های آموزنده و زیبا

pcmoon.blogfa.com/
تمامى راهها و احتمالات ممکن را بررسى کردند، این کار مدتى فکر و ذکر آنها را مشغول کرده بود، تا سرانجام بهترین راه ممکن را پیدا کردند و خود را به خزانه رسانیدند. .... شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقیماند استاد رو به شاهزاده کرد و گفت: " شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند کی حرف بزند، چه موقع به ...

پله پله تا ملاقات خدا - داستان های کوتاه آموزنده و جالب

yashams.blogfa.com/cat-1.aspx
چون خیلی خسته بودندتصمیم گرفتند که همانجا مدتی در کنار برکه به استراحت بپردازند. ناگهان پای آن دوستی که سیلی خورده بود لغزید و به برکه افتاد. کم کم او داشت غرق می شد که دوستش دستش را گرفت و او را نجات داد .بعد از این ماجرا او بر روی صخره ای که در کنار برکهبود این جمله را حک کرد: امروز بهترین دوستم مرا از مرگ نجات داد.

مثل وعسل - یک مثل و یک داستان

masaloasal.blogfa.com/category/11
شخصی در منزل یکی از آشنایانش مهمان بود . ... و بعد معلوم شد که روز قبل از آن به فرمانداری برای دریافت باروت مراجعه کرده بود ، اما باروت به او نداده بودند . ... از آن پس افراد بخیل و کم مایه و بی هنر این شعر را ساختند و خواندند و کم کم فرا گیر شد تا جائی که ضرب المثل شد و هر وقت قصد تحقیر کسی را داشتند که از دون پایگی به درجات بالا ...

داستان های کوتاه و خواندنی، جالب و مفید - حکایتها داستانهای ...

ito.blogfa.com/cat-9.aspx
۲۷ آبان ۱۳۹۶ - اطلاعات لطفاً متعلّق به همان تلفن دیواری قدیمی بود و من هیچگاه با تلفن جدیدی که روی میز خانه‌مان در بوستن بود تجربۀ مشابهی نداشتم. ... در روزگاران قدیم هر گاه مشتری به ظاهر پولداری وارد بعضی از دکان‌های زرگری می‌شد و از کم و کیف و عیار و بهای جواهر پرسشی می‌کرد، زرگر فوراً بهای جواهر مورد پرسش را چند برابر بهای ...

400 ضرب المثل فارسی و معنی و مفهوم آنها – صبح وزوان

www.sobhevazvan.ir/?p=2856
۱۱ دی ۱۳۹۴ - ۴۵- آمد زیر ابرویش را بگیرد چشمش را کور کرد:کار خوبی برای کسی خواست انجام دهد اما برعکس شد. ۴۶- آن را که .... ۱۳۴- تخم مرغ دزد شتر مرغ دزد می شود:کسی که دست به عمل کوچکی زد کم کم کارهای بد برزگتر انجام می دهد. ۱۳۵- تر ... ۱۸۶- خر همان خر است اما پالانش عوض شده : لباس یا مقام جدید در شخصیت فرد تاثیر ندارد.

۷ نکته که باید درباره آریایی قهرمان و عرب سوسمار‌خور بدانید ...

meidaan.com/archive/7998
۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱- ایرانی‌ها آریایی نیستند گروه‌های جمعیتی مختلفی در ایران امروز زندگی می‌کنند؛ فارس، ترک، کرد، لر، عرب، قشقایی، بختیاری، بلوچ، گیلک، مازنی، ... در طول تاریخ سفر کرده و در رگ‌های افسران موطلایی گشتاپو و اس‌اس جاری شده غلط است؛ ما ایرانی‌های معاصر، آریایی (به معنای نژاد برتری که منظور نازی‌ها بود) نیستیم.

داستان های کوتاه جذاب و خواندنی

mstory.mihanblog.com/
۱۶ شهریور ۱۳۹۶ - مجموعه داستان های کوتاه جذاب و خواندنی، داستان پند آموز, داستان کوتاه.

داستان های کوتاه و خواندنی، جالب و مفید - جملات زیبا و دلنشین

ito.blogfa.com/cat-8.aspx
۲۴ آذر ۱۳۹۲ - هنر بزرگ، هنر فاصله‌هاست آدم، زیادی نزدیک باشد می‌سوزد، زیادی دور، یخ می‌زند باید نقطه‌ی درست را پیدا کرد و در آن ماند. کریستین ... سرانجام منی، حتی اگه دستات رو گم کردم. یه عهدی با من و .... حتی اگر بهترین فرد روی کره زمین هستید به خودتان مغرور نشوید چون هیچ کس از شخصی که ادعا می کند خوشش نمی آید ... برای یاد ...

حکایت و داستان کوتاه

moslem112.blogfa.com/
یک مهندس روسی تعدادی کارگر ایرانی را برای کار استخدام کرده بود. کارگران بنا به وظیفه شرعی وقت اذان که می‌شد برای خواندن نماز دست از کار می‌کشیدند. یک روز مهندس به آنان اخطار کرد که اگر هنگام کار نماز بخوانند آخر ماه از حقوقشان کسر می‌شود. کسانی که ایمان ضعیف و سست داشتند از ترس کم شدن حقوقشان، نماز را به آخر وقت می‌گذاردند ...

داستانهای کوتاه و جذاب که آدم را به خود فرو می برد [آرشیو] - ...

www.daneshju.ir/forum/archive/index.php/t-22486.html
۳۱ مرداد ۱۳۸۶ - ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛لغزید و در آب افتاد.نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد.بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛یر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد:((امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد)) دوستش با تعجب پرسید:((بعد از آنکه من با سیلی ترا آزردم؛تو آن جمله را روی شنهای ...

320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام - ...

download.ghbook.ir/.../457-f-13880101-320dastan-az-mojezat-va-karamate-emam-al...
از امام علی ( ع ) با تمام وجود می خواهم که بهترین کرامات را که شفای قلب و زیارت قبرش و شفاعت در روز قیامت می باشد ، نصیب همه شیعیان که با نام و یاد او زنده هستند بگرداند ، به خصوص برای ..... وقتی که جوابتان را داد ، بگو : امیرالمؤ منین به تو سلام می رساند و می گوید : هشتاد شتری که رسول خدا ( ص ) برای این عرب تعهد کرده بود بیاور ).

مجموعه داستان ضرب المثل ها معروف شیرین فارسی کوتاه برای ...

namakstan.net/category/داستان-ضرب-المثل-ها-2
داستان ضرب المثل از هر دست بدهی از همان دست پس می گیری | داستان ضرب. از هر دست بدهی از همان دست پس می گیری | داستان ضرب المثل در نور کم غروب، زن سالخورده ای را دید که در کنار جاده درمانده ،منتظر بود در آن نور کم متوجه شد که او نیاز به کمک دارد جلوی مرسدس زن ایستاد و از اتومبیلش پیاده شد در این یک ساعت گذشته هیچ کس نایستاده ...

صادق هدایت - ویکی‌گفتاورد

https://fa.wikiquote.org/wiki/صادق_هدایت
سال پیش دو بار خواستگاری کرده بود، هر دو دفعه، زنها او را مسخره کرده بودند.» زنده به گور. «هیچ‌کس نمی‌تواند پی ببرد. هیچ‌کس باور نخواهد کرد، به کسی که دست از همه جا کوتاه بشود می‌گویند:برو سرت را بگذار و بمیر. اما وقتی که مرگ هم آدم را نمی‌خواهد، وقتیکه مرگ هم پشتش را به آدم می‌کند، مرگی که نمی‌آید و نمی‌خواهد بیاید.. ! همه از مرگ ...

داستان کوتاه تجربه

tajrobes.blogfa.com/tag/داستان-کوتاه-تجربه
تجربه آموزی روباه (حکایت). شیر و گرگ و روباهی با هم رفیق شدند و برای شکار به دشت و کوه رفتند . گرگ و روباه در رکاب شیر به بیشه کوه رفتند و سه حیوان را که عبارت بودند از گاو کوهی و بز کوهی و خرگوش شکار کردند. گرگ بدون توجه به اینکه شیر سلطان حیوانات است و اختیار و انتخاب با اوست با روباه زمزمه کرد که لابد شیر مانند ...

داستان کوتاه فلسفی - داستان های کوتاه

imaz.blogfa.com/cat-9.aspx
۱۹ آذر ۱۳۹۴ - شخصی که دزدی کرده بود را گرفته اند، به نظرت باید چکارش کنند؟ بهلول گفت: باید دست حاکم آن شهر را قطع کرد... همه با تعجب پرسیدند: چرا؟؟ مگر حاکم دزدی کرده که دستش را قطع کنند؟ بهلول در جواب گفت: گناهکار اصلی حاکم شهر است که مردمش باید برای امرار معاش دزدی کنند!! موضوعات مرتبط: داستان کوتاه جالب، ...

سخن پیامبر اسلام (ص) درباره ی شخصی به نام «ذوالقرنین» - ...

https://parsiandej.ir › ایران باستان
۲۸ بهمن ۱۳۹۱ - بسم الله الرّحمن الرّحیموَ یَسئَلُونَکَ عَن ذِی القَرنِین… در سوره ی «کهف»، آیه ی 83 بیان می شود که از پیامبر اسلام (ص) درباره ی شخصی به نام «ذوالقرنین» پرسیده شد.”و از تو (ای پیامبر) سوال از ذوالقرنین می کنند، پاسخ ده که من به زودی حکایتی از او بر شما خواهم خواند.”و این آیه مقدمه ای بود بر این که خداوند پاسخ را بدین گونه ...

بهلول - داستان های بحارالانوار - وبلاگ

nn22.rasekhoonblog.com/category/1368/1/
۲۵ آبان ۱۳۸۸ - چنانچه ابن عباس در موقعی که حاکم بصره بود مبلغی از وجوه بیت المال را صرف امور شخصی نموده. بود آن حضرت آن مبلغ را از او بازخواست نمود و برای این عمل او را سرزنش کرد و موعدی مقرر. فرمود تا ابن عباس آن وجه را ارسال دارد ولی ابن عباس نتوانست و می دانست که علی خلیفه ای نیست. که خطای او را نادیده گیرد از این لحاظ به ...

5 - داستان کوتاه

www.storyshort.blogfa.com/8802.aspx
پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم. هیچ مانعی در .... براتون آرزوی بهترینها رو در سال جدید دارم. .... مردی شترش را گم کرد.سوگند خورد که اگر او را پیدا کند یک درهم بفروشد. مدتی بعد شترش پیرا شد.شتر به پانصد درهم می ارزید.وفا به سوگند برایش سخت شد.

گنجور » وحشی » گزیده اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی

https://ganjoor.net › وحشی › گزیده اشعار › ترکیبات
این همه مشتری و گرمی بازار نداشت. یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت. اول آن کس که خریدار شدش من بودم. باعث گرمی بازار شدش من بودم. عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او. داد رسوایی من شهرت زیبایی او. بس که دادم همه جا شرح دلارایی او. شهر پرگشت ز غوغای تماشایی او. این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد. کی سر برگ من بی سر و سامان دارد.

قلبی خسته از تپیدن - داستان های کوتاه عاشقانه

www.atrebaroon.blogfa.com/category/35
اوبه خاطر من دعوا کرد!کاش عاشقش نشده بودم !از آن به بعد هر وقت صبح ها صدای زنگ در میشنوم ، به دخترم میگویم :من باز میکنم ! سالهاست که با آمدن اینترنت، پستچی ها گم شده اند. ... «اطلاعات لطفاً» متعلّق به همان تلفن دیواری قدیمی بود و من هیچگاه با تلفن جدیدی که روی میز خانه‌مان در بوستن بود تجربۀ مشابهی نداشتم. من کم‌کم به سن ...

تجاوز 40 مرد به دختر 15 ساله در مالزی! | هشترود نیوز

www.8roodnews.com/?tag=تجاوز-40-مرد-به-دختر-15-ساله-در-مالزی
هشترود نیوز – تحقیقات جدید به مناسبت نزدیک شدن به روز بین المللی دیابت نشان می دهد که شکر بسیار مضرتر از آن چیزی است که افراد می پندارند و تاثیر منفی آن بر روی ... هشترود نیوز ، یک روز بعد از حادثه تیراندازی اعلام شد که یکی از مظنونین از روی کارت شناسایی که در خودرویی نزدیک صحنه جرم جا مانده بود، شناسایی شد؛ این ادعا ...

گفتگو با مردی که شاه را کفن کرد - پارسینه

www.parsine.com/fa/news/193469/گفتگو-با-مردی-که-شاه-را-کفن-کرد
۵ مرداد ۱۳۹۳ - 19. 1. پاسخ. خداوند ان شاء الله شاه و دوستدارانش را با هم در جهنم محشور کند و سزای جنایاتش را بدهد و به نسل جدیدهم درک شناخت این وطن فروش بی دین و مستکبر را بدهد. ناشناس. |. Iran, Islamic Republic of ... خداوند خودش بهترین قضاوت کنندست چون اوست که برهمه چیزآگاهست.پس سعی کنیم ایمانمون والکی نفروشیم.امیدوارم ...

[DOC]دانش و تجارب شما همخوانی دارد؟ حکایت سوم - شرکت مدیریت ...

portal.wrm.ir/tabid/119/Default.aspx?Command=Core_Download&EntryId...
اگر در آن موقع شخصی پیدا می شد که به من بگوید : می توان سه چهارم این ناراحتی و خستگی عصبی را از بین ببرم حتماً او را آدمی خوش خیال و زود باور به حساب می آوردم، اما اکنون هشت سال از زمانی که خودم راه حل عاقلانه ای پیدا کرده ام می گذرد. اولین قدمی که برداشتم تعدیل جلسات و کنفرانس هایی بود که به آنها عادات کرده بودم و هرگز نتیجه ای از ...

کلاس سوم من - حکایات شیرین از سعدی

setareye-shabha.blogfa.com/post/58
آورده اند که: روزی هارون الرشید به بهلول گفت:تو را امیر و حاکم بر سگ و خرس و خوک. نموده ام.بهلول جواب داد: پس از این ساعت قدم از فرمان من منه که رعیت منی!!! آورده اند که: بهلول سکه طلائی در دست داشت و با آن بازی می نمود. شیادی چون شنیده بود بهلول دیوانه است جلو آمد و گفت: اگر این سکه را به من بدهی در عوض ده سکه را که به همین رنگ است به ...

علی بن ابی‌طالب - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

https://fa.wikipedia.org/wiki/علی_بن_ابی‌طالب
علی بن ابی‌طالب در ابتدا از بیعت با ابوبکر سرباز زد؛ ولی سرانجام پس از شش ماه با ابوبکر بیعت کرد. علی در ... به نوشتهٔ ویلفرد مادلونگ خودداری او از مشارکت در بازی جدید فریبکاری سیاسی و فرصت‌طلبی هوشمندانه که در زمان خلافت وی در دولت اسلامی ریشه دوانده بود، هرچند وی را از کامیابی در زندگی محروم ساخت، اما سبب شد در نظر ...

حکایات حکیمانه - حکایت های حکیمانه

30arg.blogfa.com/cat-1.aspx
ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭا ندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭ فلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و.... ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ به خاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود، ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید . وقتی ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ می شود، ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ می گیرﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ می شوﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ...

نامه ی دختری زشت که دوست داشت زیبا می بود!

www.khabaronline.ir/(X(1)S(1g1apodypqqwdqdukue4cit1))/detail/.../alamifariman
۱۸ فروردین ۱۳۹۰ - افسوس می خورم ای کاش پایم می لنگید ولی خوشگل بودم، ای کاش خدا با من لج نمی کرد، ای کاش می شد خودم را راضی کنم به برخی کارها و نمی شود یا اگر بشود من نمی ...... شخصی بود که خیلی چهرش خوب نبود. ..... منم مثل تو هستم ؛ نمیشه گفت قیافه ام زشت ولی هم قدم کوتاه س 170 و هم موهام داره می ریزه ولی بازم می گم توکل بر خدا.

درآمد میلیاردی مرد روستایی از هتل بی‌ستاره - سایت خبری ...

www.tabnak.ir › صفحه نخست › اقتصادی
۲۸ مرداد ۱۳۹۳ - مسیر کسب و کار و زندگی عباس در یک شب بارانی به‌طور معجزه آسایی تغییر کرد. او می‌گوید: با موتورسیکلتم از کوچه پس کوچه‌های روستایمان عبور می‌کردم که ناگهان به دو گردشگر خارجی و مترجمشان رسیدم. باران، تاریکی و گم شدن در راه برگشت حسابی خسته و کلافه‌شان کرده بود. آنها را به خانه خود دعوت کردم تا شب را در ...

[PDF]۲۹ داستان برگزیده از کتاب مقدس - Mohabat TV

www.mohabat.tv/Files/farsi-stories-complete.pdf
اندازه ها، شکل ها، و رنگهای متفاوت آفریده شده بودند. وال ها، ماهیهای طالیی،. گنجشگها، غازها، شتر مرغ ها جزو تعداد کمی از مخلوقات بسیاری بودند که. خداوند آفریده بود. .... بنابراین او بهترین. زمین را انتخاب کرد و تصمیم گرفت بطرف سدوم حرکت کند. یک روز سه مرد نزد ابرام آمدند و به او گفتند خداوند میخواهد شهر سدوم را بخاطر شرارت.

فکاهیات ملا نصرالدین - وبگاه علی احمد صادقی

aliahmadsadeqy.blogsky.com/1391/11/25/post-14/
هر مشتری که برایش میرسید, اگر از جلو میامد خر دهانش را باز میکرد که دندان بگیرد و اگر از عقب میامد لگد میزد. شخصی به ملا گفت: با این وضع کسی خر را نخواهد خرید. ..... گم شدن ملا. روزی ملا خرش را گم کرده بود و در کوچه و بازار می گشت و فریاد میزد ای خدا شکرت خداوندا سپاسگزارم. مردی پرسید: برای چی شکر میگویی مگر از گم شدن خرت ...

آیات و احادیث درباره توبه | آرمان مهدویت

armanemahdaviyat.ir › اصول عقاید › حدیث اهل بیت
۲ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۶- حضرت باقر(ع):خداوند به توبه بنده اش خوشحال تر است از مردی که عقیم است و سپس دارای فرزند می شود و ازشخصی که گمشده اش را پیدا می کند و از تشنه ای که درحال جان دادن به آب می رسد. میزان الحکمه جلد ۱ صفحه ۵۴۷. ۱۷- حضرت باقر(ع): هرگاه مردی در شب تاریک شتر و توشه و اهل و عیالش را در بیابانی گم کند و سپس در ...

نوشته های خواندنی - کیانا وحدتی

www.kianavahdati.com/forum.aspx?id=-2147483646&showall=yes
۱۳ مهر ۱۳۸۷ - farahnaz, فرحناز شنبه, 1387/08/25 02:59:36 ملا نصرالدین در خیابان پی چیزی می گشت. کسی از او پرسید: ملا دنبال چه می گردی؟ ملا گفت: کلیدهایم را گم کرده ام. آن شخص پرسید: آنها را کجا گم کرده ای؟ ملا پاسخ داد: در خانه. شخص با حیرت پرسید: پس چرا در اینجا به دنبال آن می گردی؟ ملا گفت: چون داخل خانه تاریک است و ...

داستان هجرت - پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت

www.hawzah.net/fa/article/view/8668
پس از این دستور نخستین خانواده ای که عازم هجرت به شهر یثرب گردیدند، ابو سلمه بود که از آزار مشرکین به تنگ آمده بود و قبلا نیز یک بار به حبشه هجرت کرده بود. ..... را بر در غار آورد و رسول خدا(ص)بدین ترتیب به سوی مدینه حرکت کرد، و مطابق نقل ابن هشام و دیگران ابو بکر قبلا سه شتر برای انجام این منظور آماده کرده بود و شخصی را هم ...